نظام مالی و بانکی در جوامع اسلامی نیازمند اصلاحات بنیادین است که بتواند عدالت اجتماعی، مشارکت اقتصادی و حذف ساختارهای بهرهمحور را در جامعه محقق کند. این مقاله به بررسی اصول پیشنهادی برای طراحی یک نظام تأمین مالی اسلامی میپردازد که با توجه به نیازهای بومی و اقتضائات اقتصادی-اجتماعی جوامع اسلامی، میتواند جایگزین مناسبی برای ساختارهای مرسوم باشد. این مدل تأکید ویژهای بر شفافیت، پاسخگویی، کاهش وابستگی به بانکهای تجاری و تقویت نقش نهادهای مردمی دارد.
ضرورت تغییر بنیادین در نظام مالی و بانکی
نظامهای بانکی کنونی، حتی در کشورهای اسلامی، عمدتاً بر اساس مدلهای اقتصادی غربی بنا شدهاند. این سیستمها اغلب متکی بر نرخ بهره و ابزارهای مالیای هستند که عدالت اجتماعی را مورد تهدید قرار میدهند. در حالی که ساختارهای مبتنی بر اصول اسلامی، مانند مشارکت در سود و زیان، تأکید بر عدالت در توزیع منابع، و حذف واسطههای مالی غیرضروری، میتوانند پایههای یک اقتصاد مقاومتر و عادلانهتر را فراهم سازند.
علاوه بر این، تجربه نشان داده است که اصلاحات سطحی، مانند تغییر نام بانکها یا برخی مقررات مرتبط با سودهای بانکی، عملاً نتوانستهاند اهداف اسلامی مانند رشد پایدار و توزیع عادلانه ثروت را محقق کنند. از اینرو، نیاز به یک تحول ساختاری و بنیادین در سیستم بانکی وجود دارد که بتواند جایگزین مناسبی برای مدلهای بهرهمحور باشد.
تأکید بر عدالت اجتماعی در تأمین مالی
یکی از اصول اساسی تأمین مالی اسلامی، تحقق عدالت اجتماعی در تخصیص منابع مالی است. در نظامهای مبتنی بر بهره، سرمایهداران بزرگ و بانکهای تجاری اغلب منابع مالی را به پروژههای سودآور اختصاص میدهند، در حالی که کسبوکارهای کوچک و متوسط با مشکلات تأمین مالی روبهرو هستند. این امر موجب گسترش نابرابری اقتصادی در جامعه شده است.
مدل پیشنهادی بر اساس اصولی طراحی شده است که منابع مالی را به شکل عادلانهتری در اختیار اقشار مختلف جامعه قرار دهد. رویکردهایی مانند مشارکت در سود و زیان، قرضالحسنه و مضاربه به جای روشهای متکی بر بهره میتوانند به کاهش فاصله طبقاتی کمک کرده و امکان رشد اقتصادی برای کسبوکارهای کوچک و متوسط را فراهم کنند.
توسعه ابزارهای مالی اسلامی بومی
الگوبرداری از نظامهای مالی کشورهای دیگر، حتی کشورهای اسلامی، بدون توجه به نیازهای اقتصادی و اجتماعی خاص هر کشور، نمیتواند کارآمد باشد. بسیاری از ابزارهای مالی اسلامی موجود، مانند صکوک و اوراق مشارکت اسلامی، گرچه از لحاظ شرعی پذیرفته شدهاند، اما در بسیاری از موارد با اقتضائات اقتصادی و فرهنگی جوامع خاص تطابق ندارند.
در این مدل پیشنهادی، تأکید بر توسعه ابزارهایی است که نهتنها مبتنی بر اصول اسلامی باشند، بلکه بتوانند نیازهای اقتصادی داخلی را نیز بهطور کامل پوشش دهند. طراحی ابزارهای مالی مبتنی بر مشارکت، وقف، قرضالحسنه و تعاونیهای مالی میتواند جایگزین مناسبی برای روشهای تامین مالی متداول باشد و امکان تأمین مالی بلندمدت برای پروژههای اجتماعی و اقتصادی را فراهم سازد.
نقش نهادهای اجتماعی و مردمی در تأمین مالی
ساختارهای مالی باید به جای وابستگی صرف به بانکهای تجاری، به نهادهای اجتماعی و مردمی متکی باشند. صندوقهای قرضالحسنه، وقف، تعاونیهای اعتباری و دیگر نهادهای مالی میتوانند نقش مهمی در تأمین مالی پروژههای اقتصادی و اجتماعی ایفا کنند.
استفاده از این نهادها نهتنها موجب کاهش هزینههای مالی و کاهش وابستگی به نظامهای ربوی میشود، بلکه باعث افزایش اعتماد عمومی، مشارکت گستردهتر و ارتقای عدالت اقتصادی در جامعه خواهد شد. این مدل بر استفاده از سازوکارهای مالیای تأکید دارد که منابع مالی را به شکل مستقیمتر و کارآمدتر به نیازمندان هدایت کند.
حذف نظام بهره و جایگزینی آن با روشهای اسلامی
ساختارهای ربوی در نظامهای مالی مرسوم یکی از اصلیترین عوامل مشکلات اقتصادی و اجتماعی به شمار میروند. این سیستمها موجب افزایش فاصله طبقاتی، تشدید بحرانهای مالی و وابستگی شدید اقتصادی به بازارهای جهانی میشوند.
روشهای پیشنهادی برای جایگزینی نظام بهره شامل صکوک، مضاربه، مشارکت، مرابحه و اجاره به شرط تملیک هستند که ضمن حفظ کارایی اقتصادی، مطابق با اصول عدالت اجتماعی و اسلامی نیز خواهند بود. بهکارگیری این ابزارها میتواند موجب رشد اقتصادی پایدار، افزایش سرمایهگذاری در بخشهای مولد و کاهش ریسکهای اقتصادی شود.
افزایش شفافیت و پاسخگویی در نظام مالی اسلامی
شفافیت در قراردادهای مالی یکی از الزامات اساسی برای جلوگیری از فساد و سوءاستفادههای اقتصادی است. قراردادهای مالی باید بهگونهای طراحی شوند که ابهام (غرر) به حداقل ممکن برسد و نظارت قوی بر عملکرد نهادهای مالی اعمال گردد.
ایجاد یک نظام نظارتی قوی، حسابرسی مستمر و دسترسی عمومی به اطلاعات مالی میتواند به افزایش اعتماد عمومی به نظام مالی اسلامی کمک کند. این مدل بر نقش نظارت مؤثر و ابزارهای کنترل مالی تأکید دارد تا از سوءاستفادههای مالی جلوگیری شود و عدالت در تخصیص منابع مالی تضمین گردد.
جمعبندی
اصلاحات بنیادین در نظام مالی اسلامی نهتنها یک ضرورت اقتصادی، بلکه یک الزام اجتماعی و فرهنگی است. طراحی یک ساختار مالی عدالتمحور، مقاوم و مشارکتی که در برابر بحرانهای اقتصادی پایدار باشد، میتواند زمینهساز تحقق اهداف اسلامی در اقتصاد باشد.
این مدل پیشنهادی بر عدالت اجتماعی، شفافیت، حذف بهره، توسعه ابزارهای بومی، افزایش نقش نهادهای مردمی و تقویت نظارت بر نظام مالی تأکید دارد. با بهکارگیری این اصول، میتوان یک نظام مالی اسلامی کارآمد و مستقل ایجاد کرد که در عین تأمین نیازهای اقتصادی، ارزشهای فرهنگی و اجتماعی جوامع اسلامی را حفظ نماید.
امید است این رویکرد بتواند به عنوان یک جایگزین مناسب برای ساختارهای مرسوم بانکی، زمینهساز رشد پایدار، کاهش شکاف اقتصادی و ارتقای رفاه عمومی در جامعه باشد.


دیدگاهتان را بنویسید